♥ نهالی داره بزرگ میشه ♥

    من به رومیزی های مامان خیلی علاقه دارم !                بفیه عکسا رو تو ادامه مطلب ببینید             ...

  سلام اونروز با ماماني رفته بوديم مهموني برا ناهار من اينقدر شيطوني كردم كه آخر سر مامان مجبور شد زنگ بزنه بابا زودتر بياد دنبالمون! از اونجا رفتيم خونه خاله زهرا جاتون خالي كلي با مهدي بازي كرديم و خوش گذشت... بعضي وقتا شيطوني ام بد چيزي نيستا...! اينم عكسمه كه خونه خاله اينا پسرخاله سعيد ازم انداخت... ...

  کسی جیگر نمی خواااد ؟؟؟ ...

  بذار ببینم اینارو میشه خورد یا نه...!؟!؟!؟   ...

  مامان آخه دلت میاد منو بخوابونییی؟؟؟     برای دیدن بقیه عکسا به ادامه مطلب بروید ای جوونم   ...

اون روز با خاله ها ،تموم آفتابگردون های حیاطو چیدیم! البته من نخوردمااااااا ! اما مامان که خورد        ...

آخیییییییییییشششششششششش !!! چقد الان چایی می چسبههههه .... ...

من نمیگما ولی شنیدم ، زیاد میگن !!! گویا بعضی خواننده ها از این فیگور من الگو برداری کردن ....  ...

    این عکسو داداش سعید زحمتشو کشیده ! شباهتو داشته باش !!!!!!!!!!   عاشوراست ، تیکمه سیتی . ...

  کسی خوابش نمیاااااااااد؟؟؟ ...